سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کم ترین چیزی که در آخر الزمان یافت می شود، برادر قابل اعتماد است، یا درهمی از حلال . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :7
کل بازدید :89503
تعداد کل یاداشته ها : 35
103/1/10
8:29 ص

بگذارید برای تذکر اهمیت فوق العاده­ی این مسئله، توضیح دیگری عرض کنم:

همه­ی انسان­ها در حال حرکت در مسیری هستند که خواسته یا ناخواسته به آن تن داده­اند. ولی هرکس بر مبنایی سلوک می­کند و بسیاری از ما راهی را برگزیده­ایم که معلوم نیست با ظرفیت­ها، امکانات، استعدادها و قواعد و قوانین تکوین بسازد. ما در ذهن خود، عالَمی ساخته­ایم و بر مبنای آن تکوین ذهنی، راهی تشریع کرده­ایم. ما پیرو پیامبر ذهن خویشیم نه آن کس که از جانب خالق مدبّر فرستاده شده - در حالی که گمان می­کنیم پیرو رسولیم- و طُرفه آن­که در این سلوک، به شهود هم می­رسیم و باز هم گمان می­کنیم که این شهود، مهر تأییدی است بر نقشه­ی ذهنی و حرکت ما. این همان سلوک و شهود شیطانی است. من از بسیاری از دل­شکستن­ها، رقت قلب­ها و حتی گریه­ها می­ترسم. من به این­ها بدبینم. باید به دنبال شاخص باشیم؛ به دنبال حبل المتینی که بدان چنگ زنیم.

عمیق­تر آن­که رابطه­ی من با خودم، دچار خیال است. یعنی من آن­چنان که هستم، نیستم (نمی­نمایانم). حتی برای خودم. امروزه ازخودبیگانگی درد فراگیری است. بسیاری از ما، خودمان را خیال می­کنیم نه آن­که می­فهمیم. (پیش­تر در مطلبی با عنوان «چک بی­محل» درباره­ی این موضوع، مختصراً توضیح داده شد.) در این حالت حتی نوع نگاه انسان، شدت و سویه­ی نگرش او و عمق آن، متصل به عقل و فطرت او نیست بلکه ریشه در تخیلات و اوهام انسان و نظام­واره­ی ساخته­ی آن دارد. و کمتر اتفاق می­افتد که من خودِ حقیقی­ام باشم و آن­چنان که هستم نماز بخوانم و نماز را آن­چنان که هست، در زندگی راه داده و به جای آورم. این اوج ناپیدا و مضاعف پیچیده­ی انانیت، سکولاریسم و شرک است و نظام تربیتی موجود بر این مبنا «سازمان یافته» است. یعنی انسان مطلوب دنیای موجود، باید این چنین باشد. هرچند نفس این نظام، انسان را خودبنیان­برافکن و پارادکسیکال تربیت می­کند در نتیجه، انحرافات جنسی، اختلالات روانی، جنون و خودکشی برای انسان مدرن، مورد انتظار (و البته نه مجاز) اند.

برای توضیح این­که چگونه ساختارها و نظامات موجود، انسان را به سمت از خودبیگانگی پیش می­برند، چند مثال می­زنم: زمانی که زیاد رمان و داستان می­خواندم، اخلاقی تند پیدا کرده بودم چون اطرافیان من، آن­چنان نبودند که من - با فضای ذهنی متأثر از داستانی که در غرقه بودم- انتظار داشتم. من در رمان می­زیستم نه در دنیای واقع. سال­ها پیش استادی به ما می­گفت «عاقلانه فیلم ببینید نه منفعلانه تا مقهور آن نشوید.» اکثر کسانی که فیلم می­بینند، منفعلانه آن را به تماشا می­نشینند یعنی فیلم، آن­ها را در خود هضم می­کند و آنان در برابر فیلم­نامه، بی­اختیار و خلع سلاح می­شوند. آنان در فیلم فرو می­روند و خود را در آن گم می­کنند و کارگزدان به سادگی نظام حب و بغض مخاطبان را کنترل می­کند. بیایید خیال­پرداز نباشیم. حتی استماع یک سخنرانی نیز نباید به گونه­ای باشد که قدرت نقد آن را از ما بگیرد. ما باید خود را بیابیم و عاقلانه و متین و منطقی واردات و صادرات خود را کنترل کنیم. بفهمیم کجاییم، چه می­کنیم، چرا و چه قدر. موسیقی، مشروبات الکلی، مواد مخدر سنتی و صنعتی و هر مُسکر یا مخدّر دیگر، انسان را از حقیقت جدا می­کند و در خیالات و اوهام فرو می­غلطاند. گناه و مستی ناشی از آن نیز چنین می­کند. غلیان شهوت و غضب و شهرت و استغناء نیز. این­ها اوج زوال عقل اند.

اگر خدا بخواهد ادامه دارد


92/5/23::: 3:57 ع
نظر()
  
  

یکی از دردهای خیلی از آدم­های این دوران، متخیّل و متوهّم بودنشان است. یعنی بیش­تر در خیال و وهم زندگی می­کنند نه در عالم حقیقت. خیلی مهم است که انسان هر چیز را آن­چنان که هست ببیند، بشناسد، تحلیل کند و به آن ترتیب اثر دهد. انسان بدون درک صحیح از نظام حاکم بر زندگی­اش، نمی­تواند برنامه­ریزی صحیح و مفیدی برای آن داشته باشد. مدتی است به نوعی دچار بن­بست شده­ام. نوعی کلافگی و نومیدی. چرا به اینجا رسیده­ام؟ چرا بسیاری این­چنین می­شوند؟ و چرا بعضی پا فراتر می­نهند و در نهایت به اعتیاد یا فساد یا خودکشی یا دیوانگی می­رسند؟ چون زندگی­شان را، داشته­هایشان را، وقایع پیرامون­شان را، حاکم عالَم را و خودشان را درست نشناخته و تحلیل نکرده­اند. این­ها را درست ندیده­اند. به گمانم این نقطه یکی از گره­های اساسی زندگی بشر است. یکی از اُمّهات الأمراض. انسان نباید در فضای مجازی زندگی کند. باید عقل، حاکم بر زندگی انسان باشد. حقیقتاً چشم­ها را باید شست و بدون علم صحیح نمی­توان برداشت درستی از عالم داشت. شاید فلاسفه به دنبال همین عنوان بودند و دقیقاً انحطاط فلسفه­ی غرب پس از جناب «کانت» در این است که رابطه­ی انسان و حقیقت و واقع را برید و در میان آن، واسطه قرار داد و امکان درک حقیقت و واقع را منکر شد و بازگشت به آن­چه سوفسطائیان می­گفتند و فلاسفه برای نفی آن قیام کرده بودند. جداً چند ماهی است به این نکته می­اندیشم که ما به سختی دچار مدرنیسم شده­ایم و این منشأ بسیاری از بدبختی­های ماست. انسان باید عاقلانه زندگی کند نه مختالانه و خدا «مختال فخور» را دوست ندارد.1 مختال را بعضی به متکبر و امثال آن ترجمه می­کنند ولی دقیق­تر آن است که «مختال از ماده­ی خیال به معنای کسی است که با یک سلسله تخیلات، خود را بزرگ می­پندارد. اگر به اسب، «خَیل» گفته می­شود به خاطر آن است که هنگام راه رفتن، شبیه متکبران گام برمی­دارد.»2 مختال یعنی خودخواهِ ذهن­محور و غیرواقع­نگر که به همین سبب «فَخور» (بسیار فخرفروش) نیز هست. یعنی چون مختال، حقایق را مدّ نظر ندارد و تنها مطابق میل درونی خود و با ساخته­های ذهن خود تحلیل می­کند، به خود می­بالد. قوه­ی خیال، بسیار قدرتمند است و شاید مهم­ترین راه نفوذ شیطان به وجود انسان باشد. قرآن بر این موضوع تأکید دارد که شیطان انسان را دچار آرزوهای دور و دراز می­کند، او را می­فریبد، به او وعده می­دهد و ... : «یَعِدُهُم و یُمَنِّیهِم و مَا یَعِدُهُم الشَیطانُ إلّا غُرُوراً. (نساء: 120)»، «قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَاُغوِیَنَّهُم أَجمَعین. (ص: 82)‏»، «قالَ رَبِّ بِما أَغوَیتَنی‏ لَاُزَیِّنَنَّ لَهُم فِی الْأَرضِ وَ لَاُغوِیَنَّهُم أَجمَعین. (حجر:39)»‏ و «قالَ فَبِما أغوَیتَنِی لَأقعُدَنَّ لَهُم صِراطَکَ المُستَقِیم ثُمَّ لَآتِیَنَّهُم مِن بَینِ أیدِیهِم و مِن خَلفِهِم و عَن أیمانِهِم و عَن شَمائِلِهِم و لا تَجِدُ أکثَرَهم شاکِرِین. (اعراف: 17،16)» یعنی شیطان قسم خورده که انسان را اغواء کند و راه آن را در «وعده دادن»، «تمنیه (آرزومند کردن)» و «تزیین» و تکرار این فرایند از طرق گوناگون، بیان نموده است. این همان روندی است که شبهه را ایجاد می­کند و «إنَّما سُمِّیَتِ الشُّبهَةُ شُبهَةً لِأنَّها تُشبِهُ الحَق‏. (نهج البلاغه/ صبحی صالح/ خطبه 38)»3 یعنی شیطان با نفوذ در خیال انسان، باطل را زینت داده و به رسیدن به منافع خیالی آن وعده می­دهد و این تزیین برای شبیه کردن باطل به حق است ورنه انسان باطل را نمی­پذیرد. «فَلَولا إِذ جاءَهُم بَأسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِن قَسَت قُلُوبُهُم وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیطانُ ما کانُوا یَعمَلُون‏. (انعام: 43)» آن­چه ساحران فرعون می­کردند، همین بود: «قالَ بَل أَلقُوا. فَإِذا حِبالُهُم وَ عِصِیُّهُم یُخَیَّلُ إلَیهِ مِن سِحرِهِم أَنَّها تَسعى. (طه:66)‏» و آن­چه حضرت موسیعلی نبینا و آله و علیه السلام کردند، نابودی این تخیل بود. حضرت موسی حقیقت را نمایانید و ساحران و مردم را بیدار نمود تا حقانیت او را دریابند و به حق، ایمان آورند. عصای آن پیامبر، تخیلات را بلعید نه طناب­ها را: «فَأَلْقى‏ مُوسى‏ عَصاهُ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُون (شعراء: 45)»‏4 آن­چه شیطان می­خواهد، بدون خیال ممکن نیست. اگر ما بر مبنای حقایق بیاندیشیم و رفتار کنیم نه بر مبنای تخیلات، آرزوی غیرممکن نخواهیم کرد.5 اگر حقایق را بنگریم، زیبایی­های عالم را خواهیم دید نه تزیینات شیطانی را. زیرا تزیین یعنی زیبا جلوه دادن آن­چه از زیبایی بهره ندارد. اگر حقایق اشیاء را دریابیم و با نگاه صحیح، آن­ها را آیات الله بفهمیم، فریب زیبا نمایاندن را نمی­خوریم و زیبایی را از مدّعی زیبایی تمییز می­دهیم. هنر اسلامی متعهد به ارائه­ی زیبایی­های خلقت است ولی هنر مدرن، زینت­گری می­کند. (هرچند بدون حقیقت، زیبایی پوچ و دروغ خواهد بود و در دنیای مدرن، نسبیت هنری، روشن­گرِ بن­بست هنر منفکّ از حقیقت است.) مغرور شدن نیز ریشه در خیال دارد و عُجب هم. این که کسی خیال کند که از دیگران برتر است یا از چیزی که گمان می­برد آن را داراست، تعجب کند و به خود ببالد. در لغت، غرور یعنی فریب و مغرور یعنی فریب خورده. «و ما یَعِدُهُم الشیطانُ إلّا غُرُوراً. (نساء:120- إسراء: 64)»

اگر خدا بخواهد ادامه دارد

  ---------------------------------------------

1 : نساء: 36- لقمان: 18- حدید: 23

2 : برگزیده تفسیر نمونه/ جلد1/ ص 426/ پاورقی

3 : شبهه، به دلیل شباهتش به حق، شبهه نامیده شد.

4 : استفاده از درس تفسیر آیت الله جوادی آملی

 

 


92/5/22::: 5:3 ع
نظر()
  
  

1- چند روزی است عموی مادر مادربزرگم (برادر پدربزرگ مادریزرگ مادرم) معروف به «عامو باقر» به رحمت ایزدی پیوسته اند (رحمة الله علیه). دیروز خاطره ای از آن مرحوم نقل شد که بسی جالب بود: ایشان را شخصی مبتکر و همه­فن­حریف دانستند و به عنوان مثال گفتند که در دوران جوانی بادبادک می­ساخته و با آویختن فانوس به آن، منظره­ای بدیع را در آسمان شب پدیدار می­نموده است! این که چگونه این فرایند طی می­شده که سنگینی فانوس به پرواز بادبادک آسیب نمی­رسانده و کاغذ آن را نیز نمی­سوزانده خود مسئله­ای است. از جمله دیگر ابتکارات این مرحوم، اتصال دو دستگاه شعربافی به یکدیگر و راه­اندازی و کار با آن، به وسیله­ی یک نفر است. از لطایف آن فقید نیز نقل است که چون دوچرخه­ی ایشان دچار شکستگی شد، آن را گچ گرفت!!!

نکته­ی اول که خیلی مهم است نبوغ ذاتی خاندان ماست!!! و نکته­ی دوم: باور کنید اگر همین مرحوم در معرض امکانات مناسب برای رشد بود می توانست چه مدارجی را طی کند و چه گام هایی در رشد علم بردارد ولی افسوس ... لطفاً تاریخ معاصر را بخوانید.

2- پسر عمویی دارم که انصافاً تحسین برانگیز است. او ظاهراً شخصی عادی می نماید ولی هرگاه با هم می نشینیم، به جای آن که از هر دری خزعبلی ببافد و از دنیا و ما فیها سخن به میان آورد، سؤالات مهم و اساسی معرفتی را مطرح می کند و مرا به عنوان یک ملبس به لباس روحانیت به چالش می کشد تا در همان چند دقیقه هم مرا به تفکر وادارد و هم خود گرهی بگشاید و گامی به جلو بردارد و آنچه بسیار برای من درس آموز است تواضع بی پیرایه ی او برای فهم مسائل است بدون آن که خود را به سبب سن بیشتر از بنده، بلندمرتبه جلوه دهد و از پرسش از کوچکتر بهراسد. او به راستی به دنبال حقیقت است و دغدغه های خود را کور نمی کند. صداقت و پی گیری او مرا به وجد می آورد و جداً متأثر می کند. ای کاش من هم بتوانم با فروتنی در برابر دیگران زانو بزنم و استفهامات حقیقی خود را بیان کنم.

3- امروز مادرم با حالتی درمانده گفتند: «آدم از کار زنها سر در نمی آورد» ! و من در کف این اعتراف صادقانه و آن قدرتی که مادرم را به زبان گشودن به چنین اعترافی واداشته بود، همی فرو رفتمی!!!


92/5/19::: 4:0 ع
نظر()
  
  

بشتابید تا از دست نرفته ...

حراج کردند، بدو بدو ...

(توجه: نویسنده نه دست اندر کار است نه ذی نفع!)

نوحوانان و آینده سازان تمدن اسلامی! توجه توجه!

دوره آموزشی، تحلیلی تاریخ معاصر با عنوان «اولی الابصار» با حضور اساتید حوزه و دانشگاه از تاریخ 21 تا 24 مرداد در اردوگاه شهرک سنگ آهن بافق برمی گزارد.

مدارک مورد نیاز برای ثبت نام: 1- فتوکپی شناسنامه و کارت ملی 2- دو قطعه عکس 3*4 رسمی - 3-تکمیل فرم ثبت نام (یا از اینجا دانلود کنید یا از رابطین بگیرید.)  4-کپی آخرین کارنامه تحصیلی و 5- مبلغ 25000 تومان بابت بخشی از هزینه اردوی علمی تخصصی دانش آموزان نخبه.

طریقه ثبت نام: (به نقل از nokhbegan.parsiblog.ir)

1- فرم اردو را از این آدرس  دانلود کرده و پس از تکمیل آن، به ایمیل ordoo@chmail.ir ارسال بفرمائید تا برای امتیازبندی و انتخاب شرکت کنندگان اردو  بتوانیم  از پاسخ های شما به سوالات مطروحه در فرم، افرادی را انتخاب کنیم.

2- با شماره های 09135258472 و 09138548664  تماس حاصل بفرمائید تا با دریافت فرم ثبت نام و تکمیل و تحویل آن، ثبت نام شما کامل شود.

پی نوشت:
دلیل عقلی بر ضرورت مطالعه تاریخ را قبلاً در مطلبی با عنوان «تاریخ یا فیلم نامه؛ اشتباه نکنیم» نوشته ام. دلیل نقلی هم تا بخواهی از قرآن و نهج البلاغه و از بیانات حاج آقا روح الله و امام خامنه ای فراوان است.

 

 

قرآن: «أَفَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»

نهج البلاغه: «انّی و لم اَکُن عُمِّرتُ عُمرَ مَن کانَ قَبلی فَقَد نَظَرتُ فی أعمالِهم و فَکَّرتُ فی أخبارهِم و سِرتُ فی آثارِهم ... »/ خطبه 31

 

امام خامنه ای: «من نمى‏دانم شما چقدر از تاریخ‏ معاصر اطّلاع دارید و چقدر آن را خوانده‏اید. چقدر خوب است که شما در تابستان که قدرى فراغت پیدا مى‏کنید، واقعاً برنامه‏ریزى کنید و قدرى از تاریخ‏ معاصر، از جمله همین قضیه‏ى تنباکو را مطالعه کنید.»/ نرم افزار حدیث ولایت، بیانات، سال 1377، صفحه 59

 

 


92/5/13::: 2:47 ع
نظر()
  
  

دولت یازدهم با هزاران امید و آرزو و انتظار و بیم قدم در عرصه نهاده است. انتظاراتی که امام خامنه ای آن ها را در یک جمله خلاصه کردند: داشتن نقاط قوت دولت های گذشته منهای نقاط ضعف. شاید بتوان یکی از اولین نقاط را در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری جستو کرد. ادب دست بوسی از امام امت و ولی فقیه که از نقاط قوت رئوسای جمهور دوم، سوم، چهارم و نهم بود. البته در دولت دهم اجرای این سنت به بهانه ی سرما خوردگی به شانه بوسی تقلیل یافت. در هر حال از آقای روحانی متشکریم که در برابر ولی خود و ما، ادب نمودند و شانه ی ایشان را بوسیدند.

امیدوارم دولت یازدهم را در آینده به انقلابی بودن و اعتدال بشناسیم. خدا به رئیس جمهورمان توفیق دهد!


92/5/13::: 12:10 ع
نظر()
  
  

امروز در راهپیمایی روز قدس، در چند شهر کشور این اعلامیه پخش شد:

«بیانیه شورای فرهنگی-اجتماعی زنان در محکومیت حملات هتّاکانه به بانوان ناهی از منکر

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود بر اولین شهید راه امر به معروف و نهی از منکر، حضرت زهراء سلام الله علیها و پیروانش

در عصر حاضر هرگاه این آیات تکان دهنده ی سوره ی نمل را می خوانیم که عکس العمل مردم گناهکار و متظاهر به منکرات در قبال امر به معروف و نهی از منکرِ لوط پیامبر علی نبینا و آله و علیه السلام این بود که می گفتند: آنها را از شهر بیرون می کنیم چرا که «إنّهم اُناسٌ یتطّهرون» (گناه آنان این است که مردمی پاک هستند)، تعجب می کنیم که مگر می شود پاک بودن و دنبال پاکی بودن جرم تلقی شود و مردمی آنقدر استحاله شوند که برای آنکه در منجلاب ناپاکی ها آزادانه دست و پا بزنند، خواهان اخراج پاکان جامعه باشند. هرگاه سرگذشت مظلومانه ی شهید عفاف و حجاب، دکتر مروه شربینی را که به جرم نگه داشتن عفاف و حجاب خود در کشوری غیر مسلمان به شهادت رسید، مرور می کنیم، از این همه قساوت و بی رحمی مردمی تنگ نظر و انحصارطلب که که داعیه آزادی و دموکراسی دارند، متحیر می شویم. هرگاه وقایع دردناک و حملات سبعانه عمال رضاخان به زنان محجبه مسلمان و حمله ی آنان به مسجد گوهرشاد را در تاریخ مظلومیت های مردم مسلمان این مرز و بوم مرور می کنیم، آن همه استقامت زنان عفیف و شجاع که تا پای جان در راه اعتقادات اسلامی خود پایداری کردند، احساس غرور و افتخار را برمی انگیزد و آن همه سبعیت و بی رحمی قلبمان را به درد می آورد. لکن حیرت آورتر از همه، برخوردهای هتاکانه و جسورانه ی برخی عروسک های بزک کرده ی بازی های هوس آلود شهر است که گاه و بی گاه خوش خدمتی به اربابان و خریداران کالاهای جنسی را به حداکثر رسانده و از تحمل و خویشتن داری مردم، سوء استفاده کرده، جرأت جسارت و حمله به آمرین به معروف را پیدا می-کنند. در یکی از موارد اخیر در ماه مبارک رمضان، ماهی که گفته می شود شیاطین در بند هستند و حتی اشرار و اراذل حرمت نگه می دارند، دختر محجبه ی روزه داری به واسطه ی یک تذکر دوستانه، در یکی از میادین شلوغ شهر تهران مورد ضرب و شتم بی رحمانه ی یکی از این فریب خوردگان قرار می گیرد و چادر - این لباس مقدّس- از سرش کشیده می شود و این در حالی است که در لابلای روزمرگی ها و هیاهوهای جامعه ی شهری، چنین صحنه هایی آنقدر نادر نیست که غیرت و عطوفت عابران پرشتاب را برانگیزد و وادار به رهاندن مظلومی از چنگ عقده های حقارت بازنده های میادین خودآرایی و نمایشگاه های عرضه ی صورتک های رنگارنگ کند. بی اختیار از خود می پرسیم به کجا چنین شتابان؟! اگر پشت سر همه ی تکاپوهای چرخ دنده های شهرهای بزرگ، هر یک از ما به عنوان یک شهروند جامعه ی اسلامی روز را پشت سر بگذاریم در حالی که به معروفی توصیه نکنیم و از منکری نهی نکنیم، چگونه انتظار داریم جامعه ی ما روز به روز بالنده تر شده و از مفاسد و ناهنجاری ها فاصله بگیرد؟ و مگر نه این است که قرآن - این کتاب آسمانی - دستور به امر به معروف و نظارت اجتماعی را در آیاتی مانند «بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر» ذکر کرده و آن را نشانه ی ایمان مؤمنین می داند؟

شورای فرهنگی-اجتماعی زنان و خانواده ضمن احترام و ارج نهادن بر حمیّت همه ی آمران به معروف و ناهیان از منکر، انسان های مسئول و دلسوز که مشفقانه در پی آنند تا خار از پای هم نوعان خود درآورند و سنگ از سر راه آنان بردارند و امنیت و سلامت محیط جامعه را به ارمغان آورند، از مسئولان دستگاه های قضایی، انتظامی و ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر و نمایندگان مجلس برای پی گیری اجرای قوانین و رفع خلأهای قانونی در این راستا بیش از پیش انتظار دارد و مصرانه پیگیر بررسی ابهامات در عرصه ی قانون گذاری، اجرا و نظارت تا حصول نتیجه خواهد بود تا گامی در جهت سالم سازی محیط از ناهنجاری ها و قانون ستیزی ها و تقویت امنیت مؤمنین، قانون گرایان، پاک جویان و پاک خواهان جامعه بردارد بلکه شاهد آن باشیم که به واقع خطاکاران و قانون شکنان، شرمگین و درست کاران و نیک خواهان، سرافراز و عزتمند باشند.

و لله العزّة و لرسوله و للمؤمنین و لکنّ المنافقین لا یعلمون.»


  
  

آقای خامنه­ای (فداشون بشم) در راستای ترسیم اهداف بلندمدت انقلاب اسلامی و خطوط کلی­ای که نظام باید آن­ها را پی­گیرد، بیش از ده سال است که عنوان تمدن نوین اسلامی را طرح کرده­اند و درباره­ی چیستی آن و چرا باید برای رسیدن به آن تلاش کرد و این که وصول به آن چگونه و طی چه مراحلی ممکن است و نرم افزار و سخت افزار ساخت آن تمدن و ... سخنان زیادی گفته­اند. برای نمونه می­توانید به سخنرانی سال 79 ایشان در مدرسه­ی علمیه­ی فیضیه­ی قم، سخنرانی سال 85 در جمع دانش­جویان استان سمنان، سخنرانی سال 90 در دیدار دانش­جویان استان کرمانشاه و سخنرانی سال 91 در جمع جوانان خراسان شمالی مراجعه کنید. شاید بتوان این خط را مهم­ترین و اساسی­ترین جریانی دانست که امام خامنه­ای در تبیین و پیش­برد تئوریک و راه­بردی نظام به راه انداخته­اند. پس لازم است همه­ی مسائل جاری کشور و امور علمی و عملی که در چهارچوبه­ی نظام اسلامی انجام می­پذیرد، نسبت خود را با این آرمان تعریف کنند و در آن راستا برنامه بریزند. خوب است در این مجال به بازنگری در مفاهیم اساسی این عنوان بپردازیم: تمدن، اسلام، تمدن اسلامی، تمدن نوین اسلامی. و مفاهیمی چون پیچ تاریخی.

1-    تمدن را شاید بتوان این­چنین معرفی کرد: بستر جاری منسجمی که یک فرهنگ برای حیات جامع صاحبان آن فرهنگ، فرهم می­کند. از این غلمبه­گویی­ها که بگذریم، مراد همانی است که کم و بیش می­دانیم مانند مصادیقی که در طول تاریخ برای تمدن رخ نموده اند: تمدن اسلامی در محدوده­ی جغرافیایی ایران قرون سوم تا هفتم هجری، تمدن عظیم عثمانی تا سده­ی 19 میلادی، تمدن ایران اسلامی دوران صفوی، تمدن فراعنه مصر، تمدن روم باستان، تمدن ایران ساسانی، تمدن آندلس اسلامی در سده­های چهارم تا نهم هجری، تمدن گورکانیان هند، تمدن مدرن بریتانیا و فرانسه در قرون 19 و بیست و ...

2-    از اسلام، اسلام ناب محمدی را قصد می­کنیم. اسلامی که بر مبنای آموزه­های فقهِ متعهدِ سنتیِ پویایِ شیعه تبیین شود و ره پوید نه اسلام اموی، نه اسلام اخباری، نه اسلام روشنفکری، نه اسلام هواپرستان، نه اسلام متحجرین، نه اسلام احمق­ها و در یک کلمه نه اسلام آمریکایی.

3-    تمدن اسلامی یعنی آن نظامی که ظرفیت پذیرش سازمان­یافته­ی ولایت رسول الله و جانشینان بزرگوارشان را در رأس خود داشته و ساختارهای متناسب با تولّی آن ولایت توسط امت را دارا باشد. انقلاب اسلامی برای ساخت چنین تمدن و فرهنگی شکل گرفت و تا رسیدن به آن قلّه ادامه دارد.

4-    آرمان تمدن نوین اسلامی یعنی تمدن اسلامی به معنایی که گفته شد، مگر در دوران ده ساله­ی حکومت رسول الله در مدینه آن هم به شکلی ناقص (محدود)، تحقق نیافته است (1) و طبعاً چنین مطلوبی نو خواهد بود.

5-    پیچ تاریخی یعنی آن گذرگاه بسیار حساسی که در صورت سالم گذشتن از آن، بسیاری از اهداف میان مدت محقق شده و بخش وسیعی از مشکلات رفع و دفع خواهد شد.

6-    و در آخر یک نکته: تاریخِ تلاش برای ساخت این تمدن، به هزاران سال پیش بازمی­گردد. پیچ­های تاریخی بسیاری بر امت اسلام گذشته است که در بعضی موفق و در بعضی، ناکام بوده­اند. این تاریخ پر افت و خیز را رهبران الهی مدیریت می­کنند و بارها آن را تا نقطه­ی نهایی پیش برده­اند و هر بار مانعی از سوی دوستان یا دشمنان، ایشان را از فتح قله باز داشته است. اگر کارشکنی در سپاه اسامه بن زید نبود و بیت المقدس فتح می­شد و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام بر مدینةالنبی مستقر می­گردید ... اگر قرآن­ها بر نیزه نمی­رفت و مالک از خیمه­ی معاویه بازگردانده نمی­شد ... اگر آنان که به حسین بن علی علیهماالسلام نامه نوشتند، بر عهد خود وفا می­کردند ... اگر طرح عملیات امام صادق علیه السلام علیه بنی امیه فاش نمی­شد تا بنی عباس از آن بهره گیرند ... اگر بزرگان تهران و نجف، به کلام شیخ فضل الله اعتماد می­کردند ... اگر اجبار در پذیرش زهرنامه­ی 598 پیش نمی­آمد ... پیچ تاریخی را دریابید. رک بگویم اگر بنی اسرائیل با موسی کلیم الله به جهاد می­رفتند، تمدن اسلامی در همان عهد بر زمین مستقر می­شد. ولی ما مردم نخواسته­ایم. اگر همین امشب که عزیزترین لیله­ی سال است، همان­قدر که برای پیروزی تیم ملی فوتبال کشور در مسابقات جهانی مضطر می­شویم و خالصانه دعا می­کنیم، برای آمدن منجی و گستردن تمدن نوین اسلامی دعا کنیم، شک نکنیم که همین امشب فتح رقم خواهد خورد. (2) بار خدا بر زمین نخواهد ماند و عاقبت با متقین است، تمدن نوین اسلامی شکل خواهدگرفت ولی این ماییم که می­توانیم پیش کشیم یا عقب رانیم. این ماییم که می­توانیم نام خود را به نیکی ثبت کنیم یا مانند بنی اسرائیل، بدنامِ تاریخ شویم. فراموش نکنیم که بنی اسرائیل را خدا به سبب صبرشان در مقابل طاغوت مصر، برای همین امر برگزید و همان برگزیدگان به جایی رسیدند مصداق «المغضوب علیهم» شدند. الله جل جلاله با هیچ کس پیمان نبسته است و همه مختارند. قواعد عالم در قرآن مدون است؛ بخوانیم و ... .

-----------------------------------------------------

  1 : ساخت یک تمدن نیازمند فعالیت مداوم و طولانی مدت است و پیامبر در عین فعالیت معجزه­آسای خود در طول حیات مبارکشان، فرصت بسیاری امور را نیافتند. حتی در حکومت حدود 5 ساله­ی امیرالمؤمنین، شالوده­ی فرهنگ جامعه بر مبنای اسلام ناب نبود زیرا در دوران 25 ساله بسیار تغییرات به وجود آمده بود و امیرالمؤمنین به عنوان خلیفه­ی چهارم حکومت می­کردند نه امام اول.

2 : به گمانم در بازی ایران و آمریکا بود که آیت الله بهجت فرموده بودند اگر به این اندازه دعا برای فرج می­شد، تا کنون محقق شده بود.


92/5/9::: 2:48 ع
نظر()
  
  

تابستان سال 90 اردویی استانی در یزد برگزار شد با موضوع «جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم». حدود یک هفته در یکی از اردوگاه های علی آباد تفت. یک اردوی خودمانی با جمعیتی حدود 30 نفر. ظاهراً ساده و شاید بی فایده می نمود ولی همان اردوی کوچک در یک اردوگاه دور افتاده، بعضی از همان حدود 30 نفر را تکان داد، بعضی دیدگاه ها را تغییر داد و برق امیدهایی در بعضی چشم ها درخشیدن گرفت. اردو خیلی نقص داشت ولی بالاخره برگزار شد و تجربه ای کوچک ولی امیدوار کننده شد برای آینده.

تابستان سال 91 اردویی برگزار شد. استانی. این بار هم برای استان یزد. با جمعیتی حدود چهار برابر سال قبل. حدود یک هفته در قم و تهران. با موضوع «تولید علم برای تمدن سازی اسلامی». هرچند نسبت به سال قبلش کمیت و کیفیت خفن تری یافته بود ولی باز هم پر نقص بود. طبیعتاً جمعیت بیشتر و سطح بالاتر، جذب بهتر و بیشتری خواهد داشت و چنین شد. انصافاً بعضی نتایج دیدنی بود. با افراد بیشتر و با گروه های مختلفی ارتباط گرفتیم. اردو این بار در 4 مقطع دبیرستانی، دانشجویی، حوزوی، پزشکی برگزار شده بود. اساتید هم انصافاً خفن بودند: آیت الله دکتر رجبی، حجةالاسلام فقیهی، حجةالاسلام دکتر سقای بی ریا، دکتر حسن عباسی، حجةالاسلام دکتر سوزنچی، حجةالاسلام نعیمیان، حجةالاسلام دکتر رهنمایی، حجةالاسلام دکتر علی مصباح یزدی، حجةالاسلام دکتر ابوطالبی، حجةالاسلام غفاری، استاد طرقی و ... این چنین «طلیعه حکمت 1» برگزار شد.

تابستان 92. باز هم اردو. باز هم نخبگان. این بار با موضوع «سکولاریسم در نظام تعلیم و تربیت حوزه و دانشگاه». زمان: 26 مرداد تا 1 شهریور- مکان: قم، مجموعه فرهنگی اهل بیت علیهم السلام- نحوه ثبت نام: از طریق تارنما (وبلاگ) www.nokhbegan.parsiblog.ir- برای دریافت فرم ثبت نام هم می توانید با شماره تلفن های 09138525914 و 09130713193 تماس بگیرید.

این برنامه ها را چند نفر آدم دلسوز برگزار می کنند اگر همفکری و همراهی دلسوزان نباشد، نقص ها همچنان باقی اند ...

و حسن ختام با جمله ای از امام عزیزمان خامنه ای: «من با اطمینان کامل میگویم: این هنوز آغاز کار است، و تحقق کامل وعده‌ی الهی یعنی پیروزی حق بر باطل و بازسازی امت قرآن و تمدن نوین اسلامی در راه است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَْرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی‌ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ.»»